خط ویژه| رسانه «بن سلمان» نگران دختران ایرانی شد/ تحلیل محسن هاشمی از ۲۲ بهمن امسال، باب میل رسانه کاخ سفید
تاریخ انتشار: ۲۵ بهمن ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۷۱۰۶۴۶۸
فارس پلاس؛ خط ویژه - خط ویژه، رصدی است روزانه از لابهلای روزنامههای داخلی و عملیات رسانهای پایگاههای خبری رسانههای ضد انقلاب، در این رصد برآنیم که بتوانیم خطوط مشترک میان بعضی از رسانههای داخلی و ضد انقلاب را بررسی و تحلیل کنیم.
*******
تحلیل محسن هاشمی از ۲۲ بهمن امسال، باب میل رسانه کاخ سفید
راهپیمایی ۲۲ بهمن امسال، یکبار دیگر دشمن را غافلگیر و بهت زده کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
با اینحال رسانههای معاند تلاش کردند تا به طرق مختلف بر این رویداد عظیم و باشکوه که نماد وحدت ملی و اعتماد مردم به حاکمیت بود سرپوش گذاشته و آن را کم اهمیت جلوه دهند. نکته قابل توجه اینجاست که دقیقاً در این بزنگاهها، برخی اشخاص و همچنین برخی رسانهها در داخل، در پازل دشمن بازی کرده و دقیقاً خوراک موردنظر آنها را تهیه و تولید میکنند.
در همین رابطه وب سایت صدای آمریکا در مطلبی نوشت: «محسن هاشمی، رئیس پیشین شورای شهر تهران در روزنامه "شرق" در ارتباط با راهپیمایی حکومتی روز ۲۲ بهمن، نوشت: حاضران در راهپیمایی "همه مردم نیستند" و "خواستههای همان بخشی از جامعه را نیز که در راهپیمایی حضور یافتند، نباید مصادره کرد و به معنای تأیید و حمایت از عملکرد مسئولان دانست."فرزند هاشمی رفسنجانی، از چهرههای پیشین و با نفوذ حکومت ایران، خطاب به سران قوای جمهوری اسلامی نیز گفته است: بپذیرید اولاً، شاخصهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی کشور "در مرحله هشدار" قرار دارد و ثانیاً، "مسیر حرکت کشتی" را تغییر دهید.»
طیفی که این تحلیل را از راهپیمایی 22 بهمن امسال دارد، همان جریانی است که در ماههای گذشته، آشوبگری عدهای قلیل را «اعتراضات سراسری مردم ایران» جا زده بود و چشمان خود را بر شکنجه جوان طلبه بسیجی و آتش زدن مأمور پلیس و پاره کردن گلوی مأمور نیروی انتظامی و آتش زدن منزل مردم- که در آن زنان و کودکان حضور داشتند- بسته و همه این اقدامات را «اعتراض مدنی مردم به حاکمیت»! مینامیدند.
واقعیت این است که بخش قابل توجهی از فعالین و رسانههای منتسب به جریان اصلاحات، از روحیات و مطالبات و خواستههای قاطبه ملت ایران فاصله داشته و به نوعی با آن بیگانه هستند. به همین خاطر است که تحلیلهای این طیف هم در مقطع آشوب ها مورد استقبال دشمن قرار میگیرد و هم در رویدادی همچون راهپیمایی عظیم 22 بهمن.
رسانه «بن سلمان» نگران دختران ایرانی شد
اینترنشنال در مطلبی به نقل از یک روزنامه داخلی نوشت: «طیبه سیاوشی، نماینده سابق مجلس، در مصاحبه با روزنامه هممیهن گفت که در ماده ۱۰۴۱ لایحه ارتقای امنیت زنان اعلام شده که ازدواج دختر ۱۲-۱۱ ساله با رضایت پدر به صورت قانونی انجام میشود.»
اینکه این رسانه سعودی-انگلیسی به بازنشر اظهارات فعالین سیاسی ایرانی پرداخته و برای دختران ایرانی ابراز نگرانی میکند، چیزی جز تکمیل پازل عملیات روانی در موضوع زنان علیه ایران نیست.
اما مسئله اینجاست که چرا یک فعال سیاسی که سابقه نمایندگی مردم در مجلس شورای اسلامی را نیز داشته است، این قبیل موضعگیری ها را درباره زنان بیان میکند. نکته قابل تأمل اینجاست که این طیف همان جریان سیاسی است که پیش از این بارها از سند ۲۰۳۰ دفاع کرده و آن را مدافع حقوق زنان و دختران نامیده بود.
پیش از این «حسن رحیم پور ازغدی» با انتقاد از حامیان سند ۲۰۳۰ گفته بود: «در پیمان نامههای غربی گفته شده است که خانواده باید برای نوجوان خود یک حریم خصوصی در مسائل جنسی و باروری قرار دهد، یعنی شما از دختر یا پسر ۱۰ ساله خودت نمیتوانی بپرسی که دیشب با فلان فرد غریبه کجا بودی. اینجا دیگر بحث مجازات و خشونت علیه کودکان نیست بلکه بحث مداخله پدر و مادر است. همچنین در این پیمانها بر تضمین دسترسی نوجوانان به سقط جنین و نگرفتن ایدز تاکید شده است.»
فعالین اصلاح طلب صراحتاً مخالفت خود با ازدواج دختران را مطرح کردهاند. اما این طیف هیچگاه حاضر نیست که درباره روابط نامشروع و خارج از چارچوب میان دختران و پسران و تبعات خسارت بار آن موضعگیری کرده و به آن انتقاد کند.
همصدایی اصلاح طلبان با جریان معاند درباره سفر رئیسی به چین
روزنامه اعتماد در مطلبی با عنوان «چشم انداز مبهم ارتباط با چین» نوشت: «سفر رییسجمهوری ایران به چین با توجه به فضای خاص ارتباطی که طی ماههای اخیر در روابط میان دو کشور جریان دارد، همراه با پرسشهای فراوانی است. بسیاری میخواهند بدانند، چه دستاوردهایی قرار است از دل این سفر استخراج شود؟ در شرایطی که دولت سیزدهم حساب زیادی روی توسعه مناسبات ارتباطی با چین باز کرده بود، سفر اخیر رییسجمهوری چین به کشورهای حاشیه خلیج فارس و رویکردی که در خصوص ایران در پیش گرفته شد با انتقادات فراوانی در داخل کشور مواجه شد.»
این روزنامه اصلاح طلب در ادامه نوشت: «هنوز جزییات دقیقی از این قرارداد در اختیار تحلیلگران قرار نگرفته است. ابراهیم رییسی هم تلاش میکند با توجه به مشکلات اقتصادی ایران و نیازی که کشور به جذب سرمایههای خارجی دارد، این قرارداد را احیا کند و زمینه را برای ورود چینیها به حوزههای زیرساختی ایران فراهم سازد. برخی زمزمهها هم شنیده میشود که قرارداد ۲۵ ساله چینیها با ایران از نوع قراردادهای نازل است. بهطور کلی ایران باید تلاش کند تعادل را در حوزه سیاست خارجی خود همواره ایجاد کند و موازنهای را میان غرب و شرق در این زمینه شکل دهد تا بتواند منافع حداکثری از ارتباط با کشورهای مختلف برداشت کند.»
نوع موضعگیری رسانههای منتسب به جریان اصلاح طلب درباره تعامل با شرق دقیقاً همراستا با عملیات روانی و خط تبلیغاتی رسانههای معاند است. چرا که هر چه تعامل ایران با شرق بیشتر شود، ابزارهای آمریکا و همپیمانان اروپایی واشنگتن علیه ایران کم اثرتر میشود.
پایان پیام/.
منبع: فارس
کلیدواژه: خط ویژه رادیو آمریکا بهمن امسال رسانه ها ۲۲ بهمن
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۱۰۶۴۶۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
طرحی برای رسانههای فردای ایران
سطح نازل آزادی رسانه و ضعف فاحش اقتصاد رسانه بارقههای امید رسیدن به گشایشی در نظام رسانهای را کمرنگتر از همیشه کرده است. اوضاع وخیم اقتصادی و بنبست سیاسی هم بر نظام رسانهای سایه انداخته است. فعلاً نشانهای از بهبود در افق پیدا نیست.
ولی اگر مقیاس تاریخ را وسیعتر از چند دهه در نظر بگیریم، شاید بتوانیم مشاهده کنیم که جامعه ایران ایستا نبوده و به هر طریقی با تکاپوها و جنبوجوشهایی که دارد راهش را پیدا کرده است.ایران در یک پیچ تاریخی قرار گرفته و دگرگونیهای بنیادینی که چند سال است نشانههایش را میبینیم آغاز شده است. ما برای نظام رسانهایِ فرداهای روشنتر ایران نیاز به طرحی و چارچوبی استوار و رسا و دقیق با اتکا به تجربیات گذشته داریم. هنگامی که یک جامعه به وقت نوزایی میرسد، نیازمند بدیلی است که بایدآماده کرده باشد تا بتواند در زمان نوزایی از آن بهره بگیرد، وگرنه در زمانهای که ایدههای سابق برافکنده میشوند و خلأ ایده پیش میآید، ایدههای کژ و نامطلوب و بدخواهانه میتواند بهراحتی خلأ را پر کند. از سوی دیگر، اگر بدیلی نداشته باشیم، دائماً وسواسگونه و منفعلانه تصور میکنیم سیاهی تا ابد ماندگار است، اما اگر از قبل به بدیلها و جایگزینهای احتمالی فکر کرده باشیم، بهسوی آن گام برمیداریم هرچند آهسته و با موانع و رنجهای بسیار.
باری، سؤال اصلی اینجاست: نظام رسانهای آینده ایران باید چطور باشد و بر چه پایههایی استوار باشد؟ شاید آزادی اولین مؤلفه اساسی آن باشد: آزادی از سانسور، آزادی از هرگونه ایدئولوژی و آزادی از هر نوع فشار اجتماعی از سوی گروههای صاحب قدرت و نفوذ. بخش مهمی از روزنامهنگاری مربوط است به دیدهبانی قدرت و نظارت بر عملکرد صاحبان قدرت. قدرت سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی واجد عناصری فسادپرور است که روزنامهنگاری مراقب و منعکسکننده این فسادهاست. طبیعی است که قدرتمندان در هر سطح و هر نوع بخواهند جلوی این دیدهبانی را بگیرند. پس رسانهها باید در برابر صدمات احتمالی از جانب قدرتمندان حفاظت شوند و مصون باشند. اولین مؤلفۀنظام رسانهای آینده ایران میتواند ایجاد سازوکاری حقوقی و قضایی و حرفهای برای برقراری آزادی رسانهها باشد.
دومین مؤلفۀ نظام رسانهای مطلوب در ایران میتواند قطع انحصار از رسانههای سنتی و نوین باشد. در کنار رادیو و تلویزیون عمومی ــ که همان هم تماماً نمیباید منحصر به تبلیغات سیاسی حکومت باشد و باید آرای بخشهای مختلف جامعه را با همه کثرتی که در آن است بازتاب دهد ــ لازم است که دهها و صدها شبکه تلویزیونی و رادیویی خصوصی وجود داشته باشند تا اقشار و گروههای مختلف با عقاید گوناگون و آرمانهایی متکثر بتوانند محتوای دلخواه را تولید و با فرم دلپسند خود منتشر کنند. به همین ترتیب، تعداد متنوعی از شرکتها و اوپراتورهای خصوصی اینترنتی باید بتوانند در حلقههای مختلفِ زنجیره کسبوکارِ دسترسی به اینترنت نقش داشته باشند.
برداشتن فیلترینگ اینترنت از همان جنس آزادی رسانه است، اما برای تأکید بیشتر و جبران تجربههای تلخی که داشتهایم، میتوان فصلی از طرح پیشنهادی نظام رسانهای مطلوب برای آینده ایران را جداگانه به آن اختصاص داد. شبکههای اجتماعی و سایتهای اینترنتی نباید فیلتر باشند، مگر در مواردی بسیار استثنایی در حوزه خلافکاری و جرائم نه اخبار و عقاید. فیلترینگ سمی است که بهتدریج به پیکر نظام رسانهای ایران تزریق شده است و در ایران فردا باید از این جسم خسته و فرسوده سمزدایی کرد.
برای رسیدن به این شرایط در رسانههای ایران نیازمند یک پیششرط اساسی هستیم: کمترین میزان دخالت حکومت در امور رسانهها، از مالکیت و مدیریت رسانهها تا مجوزدهی و نظارت و حمایت از رسانهها. اینکه میگوییم حکومت در نظارت بر رسانهها دخالت نداشته باشد، به این معنی نیست که هیچ نظارتی مطلقاً وجود نداشته نباشد، بلکه بدان معناست که حکومت ناظر و عامل نظارت نباشد تا این امکان برایش مهیا نباشد که جلوی رسانههایمنتقد و حتی مخالفش را بگیرد. نهادهای صنفی و حرفهای روزنامهنگاری مستقل میتوانند بر عملکرد حرفهای رسانهها نظارت داشته باشند و دادگاههای مستقل و عاری از جانبداری وچارچوب قضایی مخصوص رسانهها میتوانند درباره تخلفات احتمالی قضاوت کنند. این وضعیت نیازمند قانونگذاری و سازوکار حقوقی خاصی است که در آن از صدور مجوز پیش از انتشار برای مطبوعات و وبسایتها خبری نیست و با سهولت بهشبکههای تلویزیونی و خبرگزاریها امکان تأسیس میدهد.
در طرح پیشنهادی برای رسانههای فردای ایران، حکومت اگر میخواهد به رسانهها کمک کند، بهجای دادن یارانههای مستقیم و بازیگری در عرصه رسانهها، میتواند به توسعه امور زیرساختی رسانهها نظیر چاپخانه و اینترنت و استودیو و شهرکهای فناورانه رسانهای بپردازد، تازه آنهم بهصورتی غیرمستقیم. همچنین همه رسانهها با انواع عقاید و نظرات انتقادی نیز باید بتوانند از این زیرساختها استفاده کنند و زیرساختها نباید متعلق باشد به وفاداران به گروه سیاسی خاصی یا معتقدان به عقیده بخصوصی.
بازپیکربندی نظام رسانهای نیز از دیگر مسایلی است که میتواندر طراحی نظام رسانهای آینده به آن توجه کرد. سیاستهای سانسور و فیلترینگ و همچنین ایجاد اعوجاج و منحرفکردن نقشهای نهادهای مدنی باعث شده است که رسانههای مختلف در ایران نقشهایی را بر عهده بگیرند که نه وظیفه آنهاست و نه از عهده انجامش برمیآیند. برای مثال، در برههای از تاریخ نیمقرن اخیر ایران، از مطبوعات بهجای احزاب استفاده شده است یاهماکنون از شبکههای اجتماعی برای اطلاعرسانی در حد رسانههای حرفهای بهره گرفته میشود. رسانههای مختلف بایددوباره نقشهای طبیعی و معمولی خود را بر عهده بگیرند و نقشهای تحمیلی را به نهادهای مربوط به آنها واگذار کنند.
در چنین شرایط و زمینهای که تصویر شد، رسانهها بهتدریج خواهند توانست قدرتمند شوند و روزنامهنگاران تشکلهای صنفی و مدنی خود را شکل دهند و کسبوکار رسانهای رونق بگیرد. دیگر لازم نیست حکومت به رسانهها کمک مالی کند و همین که آزادی آنها را با نظامهای قضایی و حقوقی خاصی پاس بدارد کافی است. رسانهها نیز نباید آزادی رسانه و بیان را از حکومت گدایی کنند، بلکه به قدرت اجتماعی خود آن را بهدست میآورند. باقدرتگرفتن نهادهای صنفی و حرفهای روزنامهنگاری، اگر حکومت نخواهد آزادی رسانه را پاس بدارد باز هم ناگزیر است که به آزادی احترام بگذارد. از سوی دیگر، در چنان وضعیتی رسانهها خودشان خواهند دانست چطور باید رقابت کنند و روزنامهنگاری چه اصولی دارد و در بازار رسانهها چگونه باید مخاطبان را جذب کرد. بنابراین نیازی نخواهد بود که حکومت در نقش مرشد و استاد و معلم رسانهها ظاهر شود. آن نظام رسانهای که درست شکل گرفته باشد و ارکانش صحیح باشد، میتواند بهکمک روزنامهنگارانش تشخیص دهد چقدر به عامهپسندی بگراید و چه اندازه نخبهگرا باشد، کجا وارد شود و تا حد جلو رود.
وقتی نظام رسانهای از وضعیت همواره استثنایی خارج شد و به وضعیتی طبیعی دست یافت، آنگاه تازه در چنان فضای نرمال و در چنین نظام رسانهای هنجارینی، رسانههای ما به آفتهایی برخواهند خورد که رسانههای همه کشورهای عادی جهان با آن روبهرو شده بودهاند، مسایلی از جمله ضربهخوردن از شبکههای اجتماعی و شرکتیشدن رسانهها و اثرپذیری از فناوری. برای این مشکلات نیز راهحلهایی هست که میتوان همچون سایر کشورها به کار بست.
در آینده ایران، وقتی که خورشید بتابد و سپیده رخ بنماید، ما نمیتوانیم با نظام رسانهای کهنه کار کنیم و نیازمند نظم رسانهای تازه و بدیل هستیم. از حالا که در قعر چاه مشکلات و مصائب گیر افتادهایم باید به فکر فردا باشیم. علاوه بر مؤلفههایی که ذکر شد، حتماً ضروریات و پیششرطهای دیگری نیز هست که تا رسیدن به روزهای خوش رسانهای باید ارائه شوند و دربارهشان بحث شود.اینکه ما در شرایط فعلی از نظام رسانهای جایگزین صحبت کنیم، حاصل خوشخیالی یا سادهدلی یا زیستن در رؤیاهای واهی یا امیدواری به هر قیمتی نیست. وقتی ما بدیل داشته باشیم و دربارهاش صحبت کنیم، از هماکنون به زایاندن نظم جدید و دگرگونی کمک کردهایم. رسیدن به نظام رسانهای بدیل یکی از مراحل مهم و مؤثر تحول و گذاری است که با همه گرفتاریها و مصیبتهای کنونی، در چشمانداز این کشور میتوان دید.
*روزنامهنگار
۴۷۲۳۲
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1900950